چرا باید در فرایند روان درمانی به چارچوب جلسات متهعد بمانیم؟
در روان درمانی، هیچ روش جادویی برای تغییر وجود ندارد. در واقع، روان درمانی، فرایندی پیچیده و طولانی است که نیاز به تلاش، صبر، و پایبندی دارد.
به علت شکل جلسات روان درمانی، افراد گاها از فرم جلسات دچار این برداشت می شوند که این وقت را با دوست و یا آشنای نزدیکی می گذرانند، از آنجا که نیاز است از ذهن و فکر خود برای درمانگر بگویند و نباید او را غریبه تصور کنند هم این برداشت تقویت می شود. اما باید بدانیم روان درمانی یک قرارداد کاملا تخصصی است و درست است که فرصتی برای برقراری ارتباط مؤثر با روان درمانگر و ایجاد اعتماد بین مراجع و درمانگر فراهم میکند اما باید آن را در زمینه ای کاملا حرفه ای و با چارچوب مشخص جلو برد. جلسات متوالی در بستری از تعهد، به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی درمان، بسیار مهم هستند. این جلسات، فرصتی برای بررسی مشکلات روانی، تحلیل رفتارها و احساسات، و با توجه به رویکرد انتخابی و مشکل فرد مراجعه کننده قرار است منجر به تغییراتی شود. در نتیجه، برای دستیابی به نتایج مطلوب، پایبندی به جلسات متوالی و متعهدانه، بسیار حائز اهمیت است.
آگاهی از علل شکست در روان درمانی که در ادامه متن به آن پرداخته می شود به فردی که مایل به دریافت این درمان است کمک می کند که ذهنیت غیرواقع بینانه ای اتخاذ نکند.
در ابتدا لازم است در نظر گرفته شود که رویکردهای متفاوتی در این تخصص وجود دارد و انتخاب نوعی از درمان مناسب برای نیازهای مراجع، را باید اولویتی مهم در روان درمانی در نظر گرفت.
در روان درمانی، انواع مختلفی از جلسات وجود دارد که بسته به نیاز و شرایط فرد، انتخاب میشود. برخی از انواع آن عبارتند از:
جلسات درمان فردی:
در این نوع جلسات، فرد با روان درمانگر خود به صورت یک به یک ملاقات میکند و مشکلات خود را بررسی میکند.
جلسات درمان گروهی:
در این نوع جلسات، چندین فرد با مشکلات مشابه، با هم ملاقات میکنند و با همکاری روان درمانگر، به حل مشکلات خود میپردازند.
جلسات درمان خانواده:
در این نوع جلسات، اعضای خانواده با هم ملاقات میکنند و با همکاری روان درمانگر، به حل مشکلات خود میپردازند.
جلسات درمان زوجین:
در این نوع جلسات، دو نفر از زوجین با هم ملاقات میکنند و با همکاری روان درمانگر، به حل مشکلات خود میپردازند.
هر یک از این نوع جلسات، مزایا و معایب خود را دارند و بسته به نیاز و شرایط فرد، انتخاب میشوند. برای مثال، جلسات درمان انفرادی، فرصتی برای بررسی مشکلات شخصی و توسعه راهکارهایی برای مدیریت آنها فراهم میکند، در حالی که جلسات درمان گروهی، فرصتی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و حمایت از یکدیگر را فراهم میکند و چارچوپ برای هر نوع از درمان تفاوت هایی دارد و مقایسه مسیر درمان توسط مراجعین سردرگمی هایی به وجود می آورد. برای مثال عدم پایبندی به جلسات روان درمانی در تمام رویکردها نتیجه یکسانی دارد ولی عدم مصرف داروهای تجویز شده، و عدم اجرای تمرینات و راهکارهای توصیه شده در رویکردهای تکنیک محور، میتواند باعث شکست در روان درمانی شود.
بیمارانی که تحت مصرف دارو هستند، لازم است با عوارض جانبی داروهای مصرفی شان آشنا باشند، تاثیر درمان دارویی بر روان درمانی به این شکل که در برخی موارد با برطرف کردن فوری نشانه ها و دادن این احساس که مشکل حل شده است می تواند موجب شکست در روان درمانی شود.
فرایند روان درمانی
در فرایند روان درمانی، مراجع و روان درمانگر هر دو نقش مهمی در بهبود وضعیت روانی مراجع ایفا میکنند. روان درمانگر با استفاده از تخصص و دانش خود، به مراجع کمک میکند تا مشکلات خود را شناسایی کنند و راهکارهایی برای مدیریت آنها پیدا کنند. همچنین، روان درمانگر با ایجاد فضایی امن و پذیرا، فرصتی برای برقراری ارتباط مؤثر با مراجع ایجاد میکند. از طرف دیگر، مراجع با پایبندی به جلسات متوالی و متعهدانه، فرصتی برای بررسی مشکلات روانی، تحلیل رفتارها و احساسات، و توسعه راهکارهایی برای مدیریت آنها دارند. در نتیجه، هر دو نقش مراجع و روان درمانگر در فرایند درمان بسیار حائز اهمیت هستند. هر چند درمانگر ناتوان در تشخیص و درمان مشکلات، میتواند باعث شکست در روان درمانی شود و احتمالا درستی کار درمانگر برای مراجعین در جلسات ابتدایی قابل بررسی نباشد اما تطابق بین درمانگر و مراجع میتواند فاکتور مهمی برای تشخیص باشد، چون باعث اعتماد و افزایش انگیزه مراجع به ادامه درمان می شود و در صورتی که در چند جلسه اول مشخص شود فهم مشترکی بینشان وجود ندارد لازم است روند معمول جلسه را متوقف کرد و به آن پرداخت.